درمورد مدلهای بازاریابی شبکه ای که از نظر اقتصادی مضر هستند قبلا نوشته بودم و نمونه هائی را ( ایرانی و خارجی ) معرفی کرده بودم.
اما ظاهرا مشکلی که هنوز حل نشده است، نحوه تشخیص یک فعایت بازاریابی سالم از یک فعالیت مضر (بازاریابی هرمی) است.
هنوز افرادی هستند که درگیر این نوع سیستمها می شوند و زمانیکه جلوی کار آنها گرفته می شوند ادعا میکنند که این شرکتها کارشان درست است و مشکلی ندارند. جالب اینکه بیشتر استدلال اینها این است که این شرکتها بصورت رسمی در ایران یا کشور دیگری ثبت شده اند و اگر مشکلی بود نمی توانستند بصورت رسمی ثبت شده باشند. غافل از اینکه عموما این شرکتها بصورت شرکتهای تجاری ثبت می شوند که بصورت عادی مشکلی ندارند. مشکل از روش کسب درآمد این شرکتها است.
اینکه شما برای ورود به گروه بازاریابیان شرکت باید محصولی را خرید کنید و بعد در ازاء اعضاء جدید (یا جدیدا فقط در صورت فعالیت اعضاء جدید ) بخشی از فروش آنها به شما تعلق بگیرد، مشکل ساز است. مثلا به استدلالی که در این نوشته اشاره شده است و ادعا میکند که فلان شرکت بصورت هرمی فعالیت نمیکند و مدل بازاریابی آن کاملا صحیح است دقت کنید. استدلال نویسنده را می توان بصورت زیر دسته بندی کرد :
۱- هزینه کم شرکت مورد نظر برای شروع فعالیت در مقایسه با شرکتهای مشابه
۲- نوع کالای مصرفی که ارائه شده است بجای کالای لوکس که شرکتهای دیگر معرفی کرده اند
۳- عدم نیاز به ایجاد تعادل بین زیر شاخه چپ و راست
در مورد استدلال اول باید گفت که این هزینه ورود به سیستم بازاریابی نیست که معلوم میکند شرکتی بصورت هرمی فعالیت میکند یا نه بلکه صرف اینکه این شرکت از افرادی که می خواهند وارد سیستم بازاریابی آن شوند هزینه ای میگیرد، مشکل دارد. هر چند این هزینه در قبال خدماتی که ارائه شده است باشد.
استدلال دوم : مشکلی که به شرکتهای هرمی وارد است نوع کالای آنها نیست بلکه مدل بازاریابی برای فروش کالا است. اینکه شما برای ورود به سیستم بازاریابی باید کالائی را بخرید می تواند مشکل ساز باشد.
استدلال سوم : در حقیقت بحث تعادل بین شاخه های چپ و راست یک بحث انحرافی است. در حقیقت شرکتهای قبلی برای اینکه بتوانند سود بیشتری داشته باشند، بازاریاب را توجیه میکردند که در صورتیکه شاخه های چپ و راست متعادل باشند می تواند سود ببرد و با این شرط شرکت رشد نمائی مشتریان خودش را تضمین میکرد. اینکه شرکتی بدون تعادل بین شاخه ها سود پرداخت کند بازهم دلیل عدم مشکل آن (مشکل مدل بازاریابی) شرکت نیست.
نوع استدلالی که شده مانند این است که به شما بگویند که الان هوا سرد است و شما برای اینکه ثابت کنید هوا سرد نیست استدلال کنید که الان روز است و نمی تواند هوا سرد باشد. اینکه هوای روز می تواند گرمتر از شب باشد دلیل بر این نیست که در طی روز نمی توان هوای سرد داشت.
واقعیت این است که در شرکت ذکر شده (+) مشکل این است که این شرکت در ازاء کالايی که فروخته از مشتری خواسته که برای کالا بازاریابی کند. در ازاء مشتریهای جدید هم بصورت شبکه ای به سر شاخه بالا سود پرداخت میکند. در این مدل بعد از مدتی کسانی که دیر به این شبکه وارد شده باشند نمی توانند مشتری جدید پیدا کنند و متضرر خواهند شد. نکته اینجاست که حدود یک درصد افراد در این شبکه سود خواهند کرد و ۹۹ درصد بقیه ( در صورتیکه شبکه بزرگ شود )ضرر خواهند کرد. هر چه فرد به شاخه های بالاتر نزدیک تر باشد سود بیشتری خواهد برد. با همین محاسبه می توان تصور کرد که سرشاخه اصلی که در حقیقت شرکت مادر است چه سودی از این نوع بازاریابی برده است.
خوشبختانه گروهی از افراد علاقمند به اطلاع رسانی در زمینه تفاتهای بازایابی شبکه ای و هرمی سایتی را راه اندازی کرده اند که شما می توانید آخرین اخبار و مطالب در مورد شبکه های هرمی را در آنجا بخوانید. در ضمن در این سایت می توانید اثبات ریاضی اینکه چرا این مدل بازاریابی مشکل ساز است را هم ببینید. در ضمن می توانید در این سایت از آخرین ترفندهای بازاریابی هرمی مطلع شوید.
در آینده هم می توان انتظار داشت که شرکتهایی که از طریق بازاریابی شبکه ای فعالیت میکنند اما مشکل شرکتهای هرمی را ندارند در این سایت معرفی شوند. در مورد تفاوت بین بازاریابی شبکه ای و هرمی هم مطلبی در این سایت نوشته شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر